سلام بچه ها چطورین ؟؟ خب امیدوارم مثه من نباشین
چون من اصلا حالم خوب نیست امروز اومدم چند تا شعر
بذارم زیاد نیست فقط چند تا 
خب اولیش :
توی یک نامه نوشتم : همه زندگیم شدی تو تو جوابم
دادی اما : زندگی هست ، اما بی تو من نوشتم که :
یه روزی دل را باختم توی چشمات تو به من می گی که
: اون روز هوسی بوده تو چشمات من نوشتم که : هوس
هم ،می تونه یه عشق پاک شه تو نوشتی : زندگی هم ،
می تونه بی تو بنا شه من نوشتم که :شدم آب ، همچو
شمعی رو به دریا تو نوشتی : خسته ام من ، رفته ای
دیگه ز یادا من نوشتم : اما اینجا ، همه یاد تورو کردن تو
نوشتی : اینه دنیا ، دل به دیگری سپردن من نوشتم :
چه کنم من ، که بشی تو یار خونم تو نوشتی : زندگیتو
، یه کتاب کن تا بخونم من نوشتم که : کتابه ، زندگیم همش
تو هستی تو نوشتی : که دروغه ، حالا حتماً دیگه مستی من
نوشتم :آره مستم ، مستِ اون چشمای نازت تو نوشتی : تو
دروغی ، بسه دیگه نمی خوامت من نوشتم که : می میرم اگه
گفتی « نمی خوامت » تو نوشتی : نمی خوامت ،
نمی خوامت ، نمی خوامت من نوشتم با تمنا : دیگه بس کن
که شدم اب تو نوشتی : این سرابه ، زندگیتو نده بر آب من
نوشتم که: سرابم واسة من یه امیده تو نوشتی که :دیوونه
، این امیده نا امیده من نوشتم : نگو اینو ،من امیدم به جوابت
تو نوشتی: این جوابت ، من که گفتم ..... نمی خوامت من
نوشتم : اشکای من ، شده بدرقة راهت تو نوشتی : عاشقی
کن ، بگذر از من با نگاهت من نوشتم : عاشقم من ، عاشق
یه لحظه با تو تو نوشتی : خسته ام من ، خسته از حکایت
تو من نوشتم که : می خونم من لالایی واسه خوابت تو
نوشتی که جدایی ، بهترین داروی خوابت من نوشتم که :
جدایی ، می شکنه قلبمو جانا تو نوشتی : چه کنم من ، این
یه رسمهتوی دنیا من نوشتم : حالا که تو ،داری می ری
بهترینم منم از غصه می میرم ، تا که دوریتو نبینم


چه ساده شکست و رفت دلی که فقط برای او می تپد ،
باورش مشکل است با دوریش چه کنم ؟ تا کی در انتظار
دیدارش ؟؟؟ تاکی در انتظار شنیدن آهنگ صدایش ؟؟؟
تا کی با گریه شبهایم را تا سحر رسانم ؟؟؟ تا کی نبودنش
و ندیدنش آزارم خواهد داد ؟؟؟ چیست این زندگی ؟؟؟
مقصودش چیست ؟؟؟ تنهاییش نصیب کیست ؟؟؟
این را با تمام وجود می گویم که ای زندگی هر چه خواهی
با من کن اما این را بدان تا ابد با خاطره هایش زندگی
خواهم کرد ، آری توانستی از من جدایش کنی جسمش را
از جسمم جدا کردی ، اما افسوس که هیچگاه روحش از من
جدا نخواهد شد ، با عشقش چنان زنجیری ساختم و بر گردن
افکنده ام که هیچگاه از هم نخواهد گسست دل در گرو
مهربانی اش با لذت دنیا خداحافظی کرد ، می دانم سرنوشت
چنین نوشت و تو ای روزگار بی رحم چنین کردی با خود
چه پنداشتی ؟؟؟ پندارت این بود که اگر او را از من بگیری
همه چیز تمام خواهد شد ؟؟؟
تقدیم به تو که همواره یادت آرامش بخش زندگیست !!!

|
به نيمکتش نگاه ميکنم ، پنج رديف از من جلوتر ،
چقدر موهاي طلاييشودوست دارم ،برميگرده و نمره ي
صدشو نشونم ميده و ميخنده ، چقدردوست دارم مال من
باشه ، ميخواستم همونجا بهش بگم دوستش دارم ولي ...
روم نشد ! جشن فارغ التحصيليه ، مياد طرفم و مدرکشو
جلو چشام تکون تکون ميدهبهم ميگه : تو بهترين دوست
مني . سرش رو مياره بالا و گونه ام رو ميبوسه ، ميخواستم
همونجا بهش بگم دوستش دارم ولي...روم نشد !پدرشو از
دست داده ، ديگه تنهاي تنهاست ، تو کليسا بغلم ميکنه ،
ميگه : حالا ديگه فقط تو رو دارم . گونه ام رو ميبوسه ،
اشک هاش صورتمو خيس ميکنه ، ميخواستم همونجا بهش
بگم دوستش دارم ولي... روم نشد. امشب هوا بارونيه ، بازم
توکليسام...ولي اينبار همه ساکتن ،به تابوتش خيره شدم ،
هيچي نميگفتم ، دفتر خاطراتش هنوز تو دستمه دفتر خاطراتي
که از توي اتاقش پيداکرده بودم ، توش نوشته بود : بارها
خواستم بهش بگم دوستش دارم ولي... روم نميشد ، کاش
اون يه روز بهم بگه دوستم داره...!

خب بچه ها امیدوارم خوشتون اومده باشه دوستتون دارم
خداحافظ

|